روح سرد

چقد سردم کنار تو ولی حالت رو می فهمم
نگورفتم بدون تو چه بی اندازه بی رحمم

من و سنگینی دردی که امروزم رو بد کرده
همون دردی که بی رحمِ تموم راه و سد کرده

برو خوبم که مجبورم دلم طاقت نمیاره
با این فکرای سردرگم با این حالی که بیماره

سرم گیج میره و بازم تو آغوشِ تو آرومم
دلت رو سرد کن از من ، که من با تو نمی مونم

شدم روحی که زندونه،
آره زندونیم اینجاتواین دنیای ویرونه

همه گفتن که می میرم ،برو بس کن که دلگیرم
دلم تنهایی شد سهمش که دستاتو نمیگیرم

https://www.academytaraneh.com/6275کپی شد!
1207
۱۷