دروغگو

لباست از حقیقت نیست

نگات داره دروغ میگه

نگو رفتم رهات کردم

تو رفتی با یکی دیگه

تو رفتی من به تنهایی

جلوی غم زدم زانو

دروغگویی زیادی نیست؟

یه بارم راس(ت)بگو بانو

تو رفتی قلب معصومم

برای غم شده برده

از این ابرای بی حاصل

دلم بارون هوس کرده

منو تنها رها کردی

فقط غم یادگاری موند

تو گفتی با منی اما….

همین حرفت دلو سوزوند

هنوزم منتظر هستم

بیا آغوش من بازه

دلم بارون شادی رو

برات از گریه می سازه

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/61478کپی شد!
922
۱۸