صدای زخمی
صدای زخمی
می دونم دنیام خرابه آرزوهام روی آبه
می دونم حال خوشی نیست لحظه لحظه هام عذابه
دیگه تو چرا غریبی واسه این مرد شکسته
مردی که همه وجودش به نفس های تو بسته
منو این صدای زخمی منو سردی نگاهت
تو و اون همه ستاره توی چشمای سیاهت
همگی نشونه می دن که تو از من دل بریدی
که تو التماس من رو تو غم چشام ندیدی
برو که طاقت ندارم تو با من غریبه باشی
اگه اینجوری بمونه بهتره ازم جداشی
تو رو می سپارم به دست آرزو های محالم
بعد تو هیچ آرزویی من تو زندگی ندارم
آخرش نبودن تو این نفس هارو می گیره
اما این صدای زخمی تا قیامت نمی میره