شــــاعرِ نــاشناس
شــــاعرِ نــاشنـــــاس
همیشه دلم خواسته داغون بشم،تا شاید کسی راشو پیدا کنه
همه میگــن این ادعـــا بیخوده،نزاریـد از این ادعـــاها کنه
نخواستم بگـــم اهلِ ایثــارمو،خودم رو تو قلبِ همه جا کنم
بـــزار با منه خستـــه بد تا کنن،دیگـه یاد گرفتم مُدارا کنم
از این عقده ها پُر شدم، تو دلم ،جایِ خالی واسه غمِ تازه نیست
دیگه قـــدِ حرفـــایِ نا گفتنیم، با روزایِ عُمرم هم اندازه نیست
بیا دل به شعـــرایِ تلخم بده، تویِ سینه یِ من یه عُمره عزاس
به این واژه ها ذره ای شک نکن، به احساسِ این شاعرِ ناشناس
حالا که غمامون شبیهِ همــن، حالا که هوامونو هیچ کس نداشت
اگه هـــم نمیتونـــی درکــم کنی!!! تو دیگه نمک رویِ زخمم نپاش
یه عمری زمین خوردمــو هیچ کسی، نبود که بهش اتکایی کنم
چجــور باید از مرزِ غم بِگـــذرم؟محبت رو از کی گـدایی کنم؟
تاکِی باید این دردو پنهون کنم؟تاکـــِی زیرِ پاهایِ غــم له بشم؟
حــالا که زمیــن غربتِ شاعراس*،میخـــــوام غربتم رو ادامه بدم
دلِ خستـــه بغضاتـــو بشکن بیــــا،بزن اشکِ چشمِ منم در بیار
آهای مـردِ تو آینه با من بمون،یه لحظه چش از رویِ من برندار
بیا دل به شعـــرایِ تلخم بده، تویِ سینه یِ من یه عُمره عزاس
به این واژه ها ذره ای شک نکن، به احساسِ این شاعرِ ناشناس
حالا که غمامون شبیهِ همــن، حالا که هوامونو هیچ کس نداشت
اگه هـــم نمیتونـــی درکــم کنی!!! تو دیگه نمک رویِ زخمم نپاش
*تو اردیبهشتی،زمین بهمنِ:خواهر مهربان وعزیزم سعیده پور محمد
پ.ن:قرار بود صرفا یک درد و دل بمونه ولی احساس کردم
میتونه صرفا یه حسِ شخصی نباشه،با همه ی کمبود هایی که میدونم
داره تقدیم به شمادوستان خوبم
—————————————————————–
خواهرای عزیزم الهه صادقی و حمیده سادات غفوری دو هنرمند عزیزم
خیلی فونت ها رو امتحان کردم و کارو بصورت چهار پاره نوشتم ولی
هم صفحه طولانی میشد و هم شکل نامناسبی پیدا میکرد لطفا
اگه زحمتی نیست برای خوندن از دکمه های + ctrl بصورت همزمان
استفاده کنین فونت درشت میشه واقعا ببخشید از این بابت امیدوارم لایق
خونده شدن توسط هر دو عزیز باشم