معبد یاد تو
سلام
وقتی همیشه وارث دردای تازه تازه م
باید نگاه کهنه مو به زندگی ببازم
باید برم تو دره ساکت مهربونی
معبد یادی واسه تو؛با لحظه هام، بسازم
به معبدت که می رسم،کفشامو درمیارم
قشنگیاتو توی معبد به نظر میارم
تا لحظه اومدنت محرم عشقم بشه
یه آسمون خاطره با چشمای تر میارم…
برای عکسای نبودنت چشام قاب می شن
کبوترای نبض من دوباره بی تاب می شن
دوباره با یاد چشات یه آسمون می بارم
انگاری تو کوره غم خاطره هام آب می شن…
تو معبدت،نشونی از غربت زندگی نیست
تو معبدت،هیچی به جز عصمت بندگی نیست
می خوام بیای این جا بشینی خودتو ببینی
تو معبدت…می دونی که…جای یه دندگی نیست…!
متشکرم