قاصدک راهِ تو برگرد، اینجا آسمون نداره
اینجا از ترانه حتی، هیچ کسی خبر نداره
اینجا آدماش مریضن، حتی لبخندی ندارن
وقتی قاصدک می باره، پای روی دُمش میذارن
نه دیگه راهِ تو برگرد، اینا احساسی ندارن
واسه اون پرِ سفیدت، خیلی وقته غصه دارن
غصه از تنهاییا نیست، رگ غیرتی ندارن
دیگه جای اشک شوق هم، رو سرت آب نمی بارن
دیگه جای قاصدک نیست، دیگه دنیامون قشنگ نیست
دیگه جای عطر و خوبی، واسه ی این در به در نیست
مـریــم جـلائی
سلام جناب دزفولی ترانه ی قاصدکیتون رو دوست داشتم...با مهر @};-
سید ایمان قطبی دزفولی
با سلام و عرض ادب. خیلی ممنونم و امیدوارم یادگیریمو بیشتر کنم. سربلند باشی و پیروز
شیما طالبی پاریزی
عباس عزیز @};- @};- میدونم که خوب مینویسی و من مطمئنم خیلی بهترم میشه ترانه هات بحث قافیه رو دوستان گفتن و من فقط از احساس و ایده انتخابیت لذت بردم @};- @};- فقط با این قسمت نتونستم ار تباط بر قرار کنم از نظر معنایی >>واسه اون پرِ سفیدت، خیلی وقته غصه دارن و اینکه می خوام کمکم کنی برای متوجه شدن منظورت توی این قسمت @};- احساس ترانه هات خوبه یکم تصاویر خاص تری بکار ببر و روی قافیه ها بیشتر دقت کنی مطمئنم هیچ نقصی نداره کلامت @};- در کل همیشه پای ترانه هاتم و دوست دارم نظرات سلیقه ایم ناراحتت نکنه @};- بهترین هارو ازت میخونم توی آینده نزدیک---لایک @};-
سید ایمان قطبی دزفولی
با سلام و عرض ادب و احترام . اگه خوب دقت کنید توی بیت اخرش گفتم : دیگه جای عطر و خوبی، واسه ی این در به در نیست. در واقع کل فاعل داستان و قاصدک خود شاعر هستش. البته اسم من ایمانه نه عباس!. و توی مرام نامه ی من سفیدی نشان دهنده ی پاکی و خوش بختی هستش و اگه گفتم که بعضی ها برای سفیدی پرت غصه دارن منظورم این بوده که شادابی و طراوت و سفیدی ( مثل فرشته بودنت) رو خیلی ها دوس ندارن و همه ی تلاش و فکرشون از پای در اوردن و نابودی قاصدک هستش که همیشه به هدفشون البته می رسن . و همیشه تا زمانی که طرفشون رو از پا در نیارن دقیقاً تا همون موقع غصه دارن . شرمنده اگه خوب نتونستم حرفامو توضیح بدم ولی به نظر من بهتره خودت رو جای یه قاصدک بذاری و ببینی کیا از نابودی تو لذت می برن؟! التماس دعا
سید ایمان قطبی دزفولی
از دست دادن دوست خوبمون سروش محمدی رو تسلیت میگم . امیدوارم هرجا هست لبش خندون و مثل همیشه دلش پلک و مهربون باشه و از کسی رنجیده خاطر نباشه . درسته که خیلیا کاری کردن که آدم حس کنه کوچه دست زامبیاس . ولی به نظر من مرد قصه باید صبرش رو زیاد کنه و راه خودش رو بره و برای اصلاح کار کنه و گرنه مثل سروش عزیز اثری از خودمون نمی ذاریم توی جوانی و خیلی ها مثل نبود قاصدک خوشحال می شن در صورتی که از نبود قاصدک خیلی ها شاد میشن . مطمئن باش سروش جان خیلی از قاصدک ها هستن و راهی رو که خدا گفته دارن پیش می برن . فقط ناراحتم از اینکه نتونستی تحمل خیلی از چیزا رو داشته باشی ولی امیدوارم بهت خوش بگذره چون تو مثل کشتی گیری هستی که از دور رقابت به خاطر مشکل پیچ خوردن پا، کنار رفت و دیگه کسی کاری باهاش نداره . اونجا که رفتی از خدا بخواه که بعضی از قاصدک های دیگه هم خیلی وقته خسته شدن و ممکنه مثل تو بشن . عزیزم خدا نگهدارت باشه مرد قاصدک قصه.
موسی صادقی
سلام احساس خوبی دارید دوست عزیز حق با دوستانه من هم که نقد نمیکنم ولی بنظرم روی قافیه ها کار کنید @};- @};-
مینا یوسفی
سلام با مهسا جان موافقم اما احساس کارو دوس داشتم @};- لایک @};-
مهسا پهلوان
خب.... :S چرا اینقدر ایراد قافیه داشتید؟؟ آسمون //خبر؟؟؟ قشنگ // در به در؟؟؟ و چرا اینقدر تکرار قافیه داشتید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
