نقاش

با همون نگاهِ تو، مست و پریشون و خراب
ساکت و مات و نهفته، مثِ عکسِ توی قاب

واسه زل زدن به چشمات، اشکام آروم می باره
آخه الماسِ چشات، تو تاریکی ها نور داره

هرچی آرزوی قلبِ، تو برام هدیه بیار
بیا و آروم بشین، توی کوچه ی خیال

سوز و سرما رو مثِ، دلتنگیات پرپر بکن
واسه پروازِ قشنگت، خیلیا رو رد بکن

توی این پرواز زیبا، تو هجوم خاطره
وقتی باز بارون میاد، که لحظه ی رسیدنه

ابرای سیاه و باد و، همه رو کمرنگ کن
مثل نقاش قدیمی، روی بومت رنگ کن

روی بوم تو دیگه، تیرگی معنا نداره
جای اون رنگای تو، خدا داره رنگ می کاره

https://www.academytaraneh.com/5637کپی شد!
495
۶