درخت
برگای درخت پیر کوچه مون
خیلی وقته که دیگه در نمیاد
خیلی وقته که شبا خواب می بینم
از تو کوچه صدای تبر میاد
تن خشک این درخت تیره بخت
پره اسم و خط یادگاریه
باشه یا نباشه برگاش، واسه من
تا همیشه این درخت بهاریه
سرنوشت ما گره خورده به هم
هردومون تو این کوچه ریشه داریم
من و اون وحشت از آینده ای که
مثل یک کابوس در پیش داریم
شوق بچه گیم میون شاخه هاش
عشق بچه گیم روی پوست تنش
تکلیف خاطره هامون چی میشه
اگه یک روز بیام و نبینمش
یه روزی مثله همون روزی که تو
رفتی از سرم مثه سایه بخت
از تو مونده بود فقط عکس یه قلب
قلبی که می میره با مرگ درخت!
*اگه درمورد برخی قافیه ها با من همنظر نباشید،حق با شماست.سپاسگذارم ازحضورتان