آدم برفی
این راهو از برگشتنم،جواب میکنم یه روز
پلای پشت سرمو،خراب میکنم یه روز
از عصر جنگ و اسلحه،به صبح صلح میرسم
دستای روی ماشه رو مجاب میکنم یه روز
از زیر سنگم که شده،آینه رو پیدا میکنم
از پشت دود و ازدحام،شهرو تماشا میکنم
این جنگ سردِ بهمنه،گلوله های برف و یخ
منم یه آدم برفیم، با سردیا تا میکنم
ازین ترانه ها پُره،گوش گراموفونه پیر
سکوت ،حرف آخرش،سکوت تلخ ناگزیر
توو سر این آوازه خون،نمیدونه چی میگذره
ترانه حرفِ اوله،ترانه حرف آخره