پنجههای آفتابی
پنجههای آفتابی
از وقتی رفتی از چشام شبا تو خوابت میبینم
رفتی شدی یه خاطره مثل سرابت میبینم
از اون دورا پیدا میشی دل میدی و دل میبری
وقتی میام بگیرمت مثل پرنده میپری
قول داده بودی بمونی رفتی تا همبازیم نش
حالا بیا و قول بده تو خوابا دیگه جیم نشی
یه تکدرختی تو کویر میخوام تو سایهت بیشینم
دلم میخواد خورشیدِتو از لای برگات ببینم
تو پنجههای آفتابیت دلم میخواد لونه کنم
سر بذاری تو دومنم تا موهاتو شونه کنم
باز چشامو هم میذارم شاید تو رؤیاهام بیای
تو بیداری نیسی باهام شاید تو خواب باهام بیای
قول داده بودی بمونی رفتی تا همبازیم نشی
حالا بیا و قول بده تو خوابا دیگه جیم نشی