زل بزن
عجب روزیه آسمون ناخوشه
داره هرچی ابره تو چشم می کشه
نمی دونم بِربِر به چی زل زدم
نمی دونم این دل به چی چی خوشه
به اون مرگی که خودکشی چاره شد
یا اون قلب که رو مین آزاده شد
دَرَک زل زده توی عمق چشام
نمی دونم این من کجا زاده شد
تو عشقی که بُر خورده توی ورق
یا مغزی که گم شد تو جوب ِ عرق
فقط خیره ام روبه رو یخ زده
نمی فهمم آغوش گرم و عرق؟!
ملخ می خوره شادی قلبمو
یه لحظه خوشی معنی دردمو
هنوز زل زدم مثل یک آینه
بغل می کنم دستای سردمو
چه سرده که آهن بشه سرنوشت
چه سخته که سکه کنن رو نوشت
منم زل زدم بی هدف بی نگاه
به عشقی که قیمت رو تابلو نوشت
یه قرص مسکّن رو افکار ِ درد
یه لبخند نشسته روی قلب ِ سرد
ولی زل زدم بی ثمر بی خیال
کجا رفته معنی ِ فردین و مرد
برات چی بگم، قصه طولانیه
از هرچی بگم، پوچ ِ تو خالیه
بشین زل بزن با من اینجا بمون
دروغی بگو حال ِ من عالیه
بزار شَکُّ تو دنیا هِجی کنن
روانی بشن،ناجی ناجی کنن
ما هم زل زدیم توی چشما بیا
شاید واسه ما هم علاجی کنن