تو که نیستی …
بدون تو جهان یک جور دیگست
تمام ساعت هام برعکس می ره
تعادل واژه ای بی معنی می شه
تمام لحظه هام از دس (ت) می ره
.
بدون تو جهان یک جور دیگست
تمام کارهاش مشکوک می شه
کسی که ریتم این دنیاش بودی
تمام زندگیش ناکوک می شه
.
بدون تو جهان یک جور دیگست
کسی حال و روزم رو نداره
برای دل خوشیم وقتی که ابرم
شبیه بغض هام بارون می باره
.
بدون تو جهان یک جور دیگست
پر از درد و، پر از بی هم کسی ها
پر از دلشوره های ناخود آگاه
پر از خواب و ، پر از دلواپسی ها
.
بدون تو جهان یک جور دیگست
می ره تو کوچه ها می شه گرفتار
همونی که تهش دیوار بستن
می شینه و می شه اونجا عزادار
.
بدون تو جهان یک جور دیگست
تو که نیستی همه کارها عجیبه
برای از تو گفتن دیر می شه
تمام واژه های شعر غریبه
.
بدون تو جهان یک جور دیگست
همش فکر نبودن هست پیشش
یادش میره زمانی رو که گل بود
حالا دست زمونه اونو چیدش