۲ ماهی
2mahi
دو ماهی با هَمن، وقتی تو آبن
دو عاشق هستنو، بی اختیارن
بهای عاشقی شون مرگه محضه
که از دوری بمیرن لحظه لحظه
یه سَمبل یک نماد بی همایش
یه تُنگ ساده با فُرم نمایش
یه حسی هم درون این دو ماهی
تجسم کردن حوضی خیالی
تماشای قشنگ عشقبازی
به وقت مردن از تُنگ تباهی
هیاهوی هزاران نسل عاشق
تکاپوی قشنگ این دقایق
نباش عاشق که عشق محکوم میشه
شبیه ریختنِ خونه تو شیشه
برای من همیشه این معماس
چرا عشق آخرش افسانه میشه!
با سلام به دوستان خوبم،طبق خواسته ی دوستان این ترانرو تکمیلش کردم
امیدوارم،مورد پسند شما دوستان خوبم باشه!