فریاد بی صدا
یه دنیا شکایت /دارم از جدایی
نمی دونم اما / بگم از چه جایی
تو رفتی که حتی / نبینی نگامو
فقط بی تفاوت / شنیدی صدامو
رسیدی به جایی / که من مانع بودم؟؟!
من از کلِ دنیا / به تو قانع بودم
به مرزی رسیدی/ که می خواستی اونو؟
ندیدی بجز روز / شبِ آسمونو
نشد خسته چشمات/توُ نقشایِ رنگی؟
که رفتی روقلبم / با کفشای سنگی
تو رفتی ولی من /نشستم به راهی
که جسمت نیفته / به دستِ سیاهی
نشستم شب و روز / تویک راهِ باریک
که باشم چراغت / توُ شبهای تاریک
هدیه ای دیگر به دوستان از مجموعه ی تردد در مسیر رویا …زمستان ۸۷