تصویر خالی
تصویر این زندگیُ حالا که رفتی می کشم
چیزی نمونده توی این تصویر خالی گم بشم
چیزی نمونده شکل جات، خالی بشم از هرچی هست
آخه بری ، باید دَر ُ ، از روی هرچی جز تو بست
جز امن شونه های تو هرجای دیگه غربته
وقتی نباشی حرف عشق تنها شبیه تهمته
این که نباشی نیستم، عین یقینه حدس نیست
ریختن برگا از درخت، تصویر مرگه رقص نیست
گاهی شبیه زندگی مردن نفس کشیدنه
مزه ی مرگ و رفتنُ ، با زندگی چشیدنه
گاهی سفر هم موندنه، وقتی که جاده خونه ته
وقتی که واسه هر نفس، تنها همین بهونه ته