پاییز دلمرده
تو این پاییز دلمرده کسی اشک هامو نشمرده
دیگه حالم بهم خورده از این عشق های بیهوده
می خوام روزامو بشمارم تا وقتی که برم از یاد
می خوام همسایه مر گ شم تو این خونه بی بنیاد
دارم دل می کنم از عشق از این احساس وارونه
تویی که عاشقم هستی بدون دل کندن آسونه
دیگه خسته ام از تکرار از این درها از این دیوار
می خوام چشمامو بسپارم به مرگ تا که نشم بیدار