هم آغوش
هم آغوش زانوم شدم شبهارو
از اون شب که تو آغوشش جا شُدی
دُرست وقتی که واسه آغوش اون
جلوی دو پاهاش تو زانو زدی
میخوام از خدا که تو خوشبخت بشی
با اینکه سیاه کردی تو بختمو
با اینکه سقوط کردم از اوج عشق
از اون وقتی که ول کردی تو دستمو
میخوام که به دستات خیانت کنه
فقط تا بفهمی یه بار حالمو
حالا با خیالت باید سر کنم
شب و روز هر ماه و هر سالمو
من هر کاری کردم به چشمت بیاد
خودم رو ندیدم واسه داشتنت
به هر کس که میشد رو میزدم
واسه یک دقیقه ی برگشتنت
کی میدونه امروز چند بار شکست
دلی که یه عمری تو دست تو بود
فقط از نگاه کردنه به کسی
که تنها لباسش شبیه تو بود