قلم:
چاپ
شماره: ۴۶۴۲۳

مترسک

مترسک

غصه نخور مترسک
این مزرعه همینه
همه مثِ تو لالن
تقصیرِ این زمینه!!

تقصیرِ این زمینه
که ما زبون نداریم!
عرق میریزیم تا که
بی زبونی بکاریم!

غصه نخور که ما هم
مثِ تو لالِ لالیم
ارباب که باشه ساکت
وقتی بره مینالیم

مترسک ,ما هم مثِ خودِ تو
لال و بی حرِکت عروسکیم
از تنهاییت ,نا راحت نباش و
غصه نخور که مام(هم) مترسکیم

زور که باشههه, ضعیف و
وقتی بره , رستمیم
موقعِ حرف زیاد و
وقتِ عمل چه کمیم

فک نکنی کلاغا
از ترسِ ما نمیان
بیزارن از هممون
کِشتمونم نمیخوان

غصه نخور مترسک
ما هم مثِ تو هستیم
فقط یه پا اضافه
داریم و باز نشستیم

مترسک ,ما هم مثِ خودِ تو
لال و بی حرِکت عروسکیم
از تنهاییت ,نا راحت نباش و
غصه نخور که مام(هم), مترسکیم

مهدی کامرانی

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/46423کپی شد!
1171
۴۶
ترانه

  • پيام عصار =D> @};-
  • معصومه قریشی درود بر شما مهدی کامرانی عزیز کار خوبی بود ، مضمون بیست بود اول ترانه رو که خوندم یه wow گنده گفتم اما بعد کمی بی وزنی تو کار اذیتم کرد که ازتون می خوام حتما/لطفا ویرایشش کنید ، کار خیلی خوبی از آب در میاد =D> =D> پسندیدم @};- @};- @};-
  • علی اکبر آونج مهدی عزیز کارت خیلی خوب بود... واقعا تعبیرهای جالب وواقعیی داشت از زندگی روزمه همه ی ما تو قسمت ترجیع بند کارت که وزن عوض میشه یه خورده وزن سنگین میشه وروون نیست مترسک ,ما هم مثِ خودِ تو لال و بی حرِکت عروسکیم از تنهاییت ,نا راحت نباش و غصه نخور که مام(هم), مترسکیم چون خود ریتم ترانه هفت سیلابی وسر ضرب هست من این قسمت رو زیاد دوست داشتم غصه نخور که ما هم مثِ تو لالِ لالیم ارباب که باشه ساکت وقتی بره مینالیم موفق باشی =D> =D> =D> @};- @};- @};-
  • مسعود احمدی سلام کلیت کار خوب و روون بود ولی وزن ترجیع بند اصلا خوب نبود. =D> @};- @};-
  • آرش توفیقی سلام ... چیزی نمی گم ، چون بی شک برداشت خواهد شد که برای دفاع از کار خودم نقدتان می کنم ... اما این ترانه برای آرش توفیقی ، حالا از نوع بخوانید ... احساس کردم که یک بچه دبستانی از دردهایش با مترسک حرف می زند ... امیدوارم قلمتان را همسطح سنتان ببینم دوست من @};- با سپاس " دادا "
    • مهدی کامرانی سلام ,اول بفرما که چرا برداشت بشه برای "دفاع از کار خودت" نقدم میکنی؟چه ربطی به کار و دفاع از کار شما داره نقدِ ترانه ی من؟!!! بعدشم ,جناب آرش توفیقی عزیز نقد کردن یه فرهنگ و آدابی داره و خوب نیست توهین بشه شما اگه ایرادی دیدی باید بفرمایی نه اینکه تیکه بندازی یا بدتر از اون توهین کنی فک کنم همین که بهت این نکاتو یادآور بشم کفایت کنه و اینکه خوبه کمی اخلاق هر کاری رو رعایت کنیم شما اول ادبیات نقد رو یاد بگیر برادر من بعد بیا نقد بفرما نقد سازنده اینه؟که بگی یه بچه دبستانی گفته ترانه رو؟!این نقد چه کمکی کرد؟!هیچ فقط شخصیت شما رو زیر سوال برد شما استاد هم که باشی که فک نکنم ,اینطور صحبت کردن و این لحن درست نیست موفق باشی کار کن روی خودت برادر من کار کن اخلاق خیلی مهمه و اینکه نقدت سازنده باشه دعات میکنم
      • آرش توفیقی در جواب هم مثل بچه دبستانی ها رفتار کردید ... فکر کنم شما از آن دسته اید که فکر می کنید ادبیات از کلمه ی ادب گرفته شده ست ، اثری نقد می شود که قابلیت نقد داشته باشد ... اینجا هر چه نوشته می شود نظر شخصی ست ، چه آنهایی که برایتان سوت و کف می زنند ، چه بنده که نظر خود را می گویم ، هیچ کدام اینها نقد نیست ، علم نقد را در ایران افرادی به تعداد انگشت دست می دانند و بس . در مورد من هم باید بگویم ، همه چیز مثل روز روشن است ، حرف ما را اثرمان می زند ، و حالا قضاوت بین من و شما و اثرهایمان را به خودتان واگذار می کنم ... در ضمن پیام من را در بالا بخوانید و جواب خودتان را ، آنوقت با بی اخلاقی بیشتر آشنا می شود و اگرچه این بی اخلاقی از سوی شما نسبت به بنده ادامه دار شود ، مجبورم از مدیریت محترم سایت جناب مصطفوی برای رفع ابهام دعوت به این صفحه نمایم ، در این صورت شما مجبور به پاک کردن کامنت هایتان خواهید شد ، پس چیزی بنویسید که نیازی به ویرایش بعدی نباشد . دوست من کاش به اندازه ی حاشیه هایتان در ترانه هم مطرح شوید و چیزی برای عرضه داشته باشید .
      • مهدی کامرانی پسرم بزرگ شو!اینجا سایت ادبیه نه سایت متلک گفتن و جوسازی و تهدید! نظر هم باید درست باشه نه با توهین که جنابالی کردی به من و به ترانم ضمنن نشون دادی شما چقد سطح فکریت پایینه و بچه هستی که با این کامنتات و اینجا که منو تهدید کردی که اگه ادامه بدم مدیریت سایت رو میگی بیان؟!واقعن که خجالت داره, بفرما بیان هیچ مشکلی نیست و مشخصه کی اینجا توهین کرده و اخلاق رو رعایت نکرده و مشخصه درک نکنی بی اخلاقیتو که جواب من بد نبوده و حرفت مورد داشته ,مدیریت سایت مطمئنن میبینن کی اینجا جوسازی کرده وتوهین و حاشیه سازی هر اثری نقد میشه و باید با رعایت اخلاق نقد بشه وگرنه که چه فایده ای داره؟! ما ترانه و شعر میگیم برای بهتر زندگی کردن و بهتر بودن و بهتر رفتار کردن خصوصن با هم اونوقت بیایم توو نقد و نظر توهین کنیم؟! ضمنن در مورد ترانه هم مشخصه کی واقعن ترانشو میگه و کی تظاهر میکنه که میاد اینطوری کامنت میذاره و قصد تخریب و جو سازی و حاشیه سازی داره پسرم!کمی حرفایی که توو ترانه هات رو زدی رو برای دلت بردار و فکر کن بهشون و عمل و در آینده بیشتر مشخص خواهد شد حرفی رو که اثر میزنه و چه حرفایی بهتر گفته میشن من هم ادعایی ندارم ترانمو میگم و سعی میکنم یاد بگیرم و ایراداتمو جبران کنم و من مث شما افه نمیام و کارمو انجام میدم و خوشحال میشم لااقل ترانه هاتو بهتر بگی در زمینه اخلاق و زندگی و رفتار که مردودی آرش توفیقی ترانه هاتم ایشالا بهتر میگی و ضعف تالیف ها رو درست میکنی خدا بزرگه شما استاد اصلن و ما شاگردت چه فایده ای داره الان این قضیه؟!هیچی!در این که خوب ترانه میگی شکی نیست جدای از اشتباهاتت ضعف تالیفیت که همه دارن منم دارم ولی ولی مثه برادر بزرگتر که البته نه از نظر سنی بهت میگم سعی کن بهتر رفتار کنی با اطرافیانت و بهتر صحبت کنی!که اگه رفتارت درست نباشه ینی جان ادبیات و شعر و ترانه رو نگرفتی و فقط حرف قشنگ بزنی بی اینکه رفتارت درست باشه هیچ فایده و ارزشی نداره!شما بزرگترِ شعر و ادب نیستی که بخوای با دیگران از دید بالا حرف بزنی و یا توهین کنی اگر نمیتونی توو 4چوب اخلاق رفتار کنی و نظر بدی نظر نده خب مجبورت نکردن که اگه میگی کاری ضعیفه و قراره به حرف تو تغییری هم نکنه چون فقط تخریب کردی و بقول خودت نقد نداشته که پس نظر شفا بخشت رو خرج نکن برادر من موفق باشی!
      • عماد بهاری درود . با اینکه ایرادهایی هم داشت مثل ضعف بعضی ترکیبات -بی زبونی بکاریم- ، از ریتم افتادن ترجیع بند و تکرار بیش از حد یکسری واژه ها مثل لال (3 بار) مترسک (5 بار) و..که اصولا کار رو از جذابیت می اندازند، ولی اصل ماجرا و انتخاب سوژه تون خوب بود. در کل میشه گفت انتخاب موضوع خوب و پرداخت نه چندان جالب در زمینه ی این چند کامنت بالا هم با توجه به اینکه از نوع مکالمات مشخصه که قرار نیست به نقطه ی اشتراکی برسید بهتره ادامه ندید البته این حرف رو به عنوان یه مخاطب دارم عرض میکنم و إلا بنده مسئول رسیدگی به کامنت ها نیستم. در ترانه ی آخر خود من هم یک سری بحث هایی پیش اومد ولی نهایتا به یک نقطه ی اشتراک رسیدیم اما این مورد فکر نمیکنم جز دلخوری دو طرف ثمره ی دیگه ای داشته باشه. @};-
      • مهدی کامرانی ممنون از شما عماد عزیز @};- @};-
      • آرش توفیقی بنده عذر می خوام ... انشالله دیگه اوقاتتان را با حضورم تلخ نمی کنم ... سالی پر ترانه برایتان آرزومندم جناب کامرانی . @};-
      • مهدی کامرانی موفق باشی آرش خان @};-
  • رسول آدینه مهدی جان با این کارت خیلی رابطه ام خوبه داداش مفاهیم فوق العاده هرچند با یک فرمول ثابت در کارت عالی بود مثال: غصه نخور که ما هم مثِ تو لالِ لالیم ارباب که باشه ساکت وقتی بره مینالیم زور که باشههه, ضعیف و وقتی بره , رستمیم موقعِ حرف زیاد و وقتِ عمل چه کمیم =D> =D> =D> =D> -------------------------- مهدی جان فقط تکرار این لال بودن ومترسک در کار از جاذبه ی کارت کم کرده بهترین تصویر سازی هم که اسیر تکرار بشه جذابیتشو از دست میده به این نکته توجه کن داداش ------------------------- مهدی داداش خیلی ببخشید بنظرم تو این بند حتی با توجه به رسوندن مفهوم که بازم همون سکوت و لال بودنِ مفهوم خیلی گنگه درسته باید از تخیل استفاده کرد ولی تخیلی که پشت سرش با منطق همرا باشه تقصیرِ این زمینه که ما زبون نداریم! عرق میریزیم تا که بی زبونی بکاریم! بی زبونی کاشتن رو نتونستم ارتباط برقرار کنم ---------------------------------- مترسک ,ما هم مثِ خودِ تو لال و بی حرِکت عروسکیم از تنهاییت ,نا راحت نباش و غصه نخور که مام(هم) مترسکیم این بندم بیشتر شبیه نثر خونده میشه نمیدونم شاید هم تعمدی تو کارت بوده --------------------------------- داداش خسته نباشی @};- @};-
    • مهدی کامرانی ممنون رسول عزیز چه عجب سر زدی ;) تکرارو که دوستان گفتن و میبینم که بله توو ذوق زده ظاهرن بیت تکرارو که رسول جان یجور نوشتم با فاصله بخونی و نثر نیست و بازم میدونم سخته فقط بگم که باید تند بخونیش به غیر از فاصله هایی که گذاشتم کمی مکث میخواد و وزنش به کل فرق داره مترسک ,ما هم مثِ خودِ تووو لالو بی حر ِکت عروسکیم از تنهاییت ,نا راحت نباشو غصه نخور که مام(هم) مترسکیم و اما توضیح اون بند میدونی که توضیح خوب نیست و دوست داشتم اول برداشتتو بگی بهم تقصیرِ این زمینه / که ما زبون نداریم! عرق میریزیم تا که / بی زبونی بکاریم! اول که بیت قبلش این بود غصه نخور مترسک/این مزرعه همینه همه مثِ تو لالن/ تقصیرِ این زمینه!! حواست به علامت تعجبا باشه ,ترانه داره انتقاد میکنه درسته؟و با مترسک حرف میزنه و نماد و اینا به کنار ,انتقادشو با تیکه انداختنی که استعاره داره شروع میکنه, و همون اول چک میزنه میگه مترسک غصه نخور این سرزمین یا مزرعه همینه که میبینی و همه مثِ تو لالن و بعد تیکه میندازه "تقصیر این زمینه" حالا در عین اینکه تیکه انداخته که خاک و محیط رو مقصر دونسته اشاره داره توو بیت بعد "تقصیرِ این زمینه / که ما زبون نداریم!" باز تیکه میندازه و بعد تکمیل میکنه اما "عرق میریزیم تا که / بی زبونی بکاریم!" میگه کار میکنیم و نتیجه اعمالمونو که از ترسه میشه بی زبونی و نتیجه بیزبونی و بعد ترس که در ادامه هم میگه, کشتمون از خودمونه ,کشت اعمال ,بی زبونی رو میکاریم و خودمون پرورش دادیم حتی اگه از زمین باشه عیب از زمینیه که خودمون با ترس و بیزبونی رشدش دادیم و ساختیمش و از گذشته و بزرگترا کاشتن تخم ترسو و ما هم میکاریم و لالیم و بیزبونی باز میکاریم در عین تیکه انداختن توو همون استعاره و منطق داره باز ,ینی هم نماد رو داره و هم میره توو نماد و با اجزاش بازی میکنه نمیدونم تونستم منظورمو بگم گرچه اگه منظورو توو ترانه نرسوندم میشه ایراد فدای تو رسول عزیز میخوامت @};- @};-
      • رسول آدینه مهدی عزیز ممنون بابت توضیحات کاملت همه در جای خود صحیحه قبول دارم تو معلومه با فکر وهدف مینویسی وتوضیحاتت گیراتر هست مهدی جان این خوب نیست اینکه توضیحات یک کار درون مایه اشو مشخص کنه مطمنن اگه همین توضیحات به طرزی که گفتی در ترانه منعکس بشه خیلی خیلی جذاب تر وبهتره قبول دارم خواننده هم باید خودش فکر کنه اون جای خود مهدی عزیزم من منظورم ترکیبی بنام تخم بی زبونی کاشتنه ترکیب ملموسی نیست که بشه ازش اون توضیحاتی که دادی برداشت ارتباط بین بندها رو متوجه شدم تا حدود زیادی هم به معنایی که اشاره کردی رسیدم ولی با تخم بی زبونی بیگانه ام....از همون ترکیباتِ که قبلا سرش بحث کردیم با هم......یادته که :-) @};- @};- @};- @};-
      • مهدی کامرانی منم که گفتم قبلن بهت رسول جان توضیح نباید بدم و همینجا هم باز گفتم مطمئنن ایراد از منه که رسا نبوده حرفام ولی اینجا مث همون موارد قبلی که حرف زدیم ایراد از انتقال مفهوم نبوده فک کنم, من ترکیبایی استفاده کردم که باهاشون ارتباط برقرار نکردی و اساسن با ترکیبای اینجوری مشکل داری فدای تو که وقت میذاری و زیبا و اصولی نقد میکنی در عین احترام @};- @};- @};-
      • رسول آدینه نه بجان خودم اساسی مشکل ندارم...مشکل دارم یا ارتباط برقرار میشه مثل کار قبلی با میمونه تا اساسی بشه کمکمون کن دیگه برای ارتباطِ داداش ;)) :-x
      • مهدی کامرانی اشکال از فرستنده ی منه رسول جان به گیرندت دست نزن ;) ;)) :-) دیگه کاری از دست من برنمیاد(مثِ جراحا که از اتاق عمل بیرون میان میگن ;)) :-) ) باید روی ترانه های بعدی بیشتر دقت کنم هرچند کمی گنگ بودن مطلب رو دوست دارم البته اونجوری که با کنکاش مفهوم بدست بیاد یا هرکسی برداشتی رو بکنه , و باعث میشه نادیده بگیرم مواردیو یا حواسم نباشه که گنگیش زده بالا ;) :-) فدای تو @};- :-x
  • سعید عباسی غصه نخور مترسک این مزرعه همینه همه مثِ تو لالن تقصیرِ این زمینه!! پاینده باشی شاعر @};-
  • سهیل پیلتن درود جناب کامرانی عزیز کارتون بسیار عالی بود از خواندنش لذت بردم تنها نکته ای که به ذهنم رسید اینه که "چه کمیم" با "رستمیم" زیاد قافیه مناسبی نیستن یکم سخت خوانده میشن احساس میکنم "چه کمیم "با سکته وزنی همراهه براتون ارزوی موفقیت دارم سپاس @};-
  • مجید صادقی سلام مهدی جان قشنگ بود مرسی غصه نخور مترسک ما هم مثِ تو هستیم فقط یه پا اضافه داریم و باز نشستیم
  • محمدرضا رجب پور مهدی جان سوزه ی جالبی بود ولی این تکرار کارو خراب کرده.اصرار داشتی این نکته رو بگی که آدما هم مثه مترسک لال و بی حرکتن و همین باعث شده مخاطب حرف جدید ازت نشنوه! پیروز باشی @};- @};-
    • مهدی کامرانی ممنون ولی فقط دو بیت اشاره مستقیم داشتا ;) ادامش چی؟چیزای دیگه ای بود توو ادامش گفتم میخواستم از اون اشاره بسط بدم برسم به بقیه ترانه که ظاهرن کمی توو ذوق زده ممنون محمدرضا جان @};- @};-
      • محمدرضا رجب پور مهدی جان فکر کنم توو 4تا 4پاره اول اشاره مستقیم داریاااا!!!! :S
      • مهدی کامرانی محمدرضا جان عزیزم عرض کردم خدمتت "گفتم میخواستم از اون اشاره بسط بدم برسم به بقیه ترانه " ینی فقط نگفتم ما لالیم یا بی زبونیم در کنارش چی گفتم عرق میریزیم تا که / بی زبونی بکاریم! (اشاره به نتیجه ای که از خودمونه حتی اگه زمین مقصره و محیط زندگی و رشد , اما نتیجه ترس خودمونه) یا مترسک ,ما هم مثِ خودِ تو لال و بی حرِکت عروسکیم (اشاره به عروسک بودن) ینی نخواستم بگم لالیم یبار بیت اول گفتم لالیم بعد بیت بعدیش دلیلشو گفتم که از گذشته و بزرگترا کاشتن تخم ترسو و ما هم میکاریم و لالیم و بعد بیت بعدی هم که به عروسک بودن با همون عنصر بی زبونی اشاره داره من اگه بیزبونی رو توو بیت تکرار نمیذاشتم ایراد میگرفتن که عروسک رو برای هم قافیه بودن فقط آوردی باید بیزبون بودن رو بهش اضافه میکردم که عروسک بودنمون نتیجه بیاد در ادامه ,متوجه شدی محمد جان؟غیرمستقیم منظورم اینا بود دلیل داشت گرچه شاید یبار حذفش میکردم خیلی بهتر و قشنگ تر میشد @};-
  • مطهره ستوده :-) =D> @};-
    • مهدی کامرانی ممنون مطهره خانوم چرا بیکلام آخه؟ :) @};- @};- @};-
      • مطهره ستوده گفتم چيزى نگم در مصرف كامنت صرفه جويى شه! ;)) ولى جدا از شوخى چى بگم اخه برادر من؟!.... كارتون بى نقص بود ولى مهدى كامرانى بيشتر از اين حرفاست... من هنوز ترانه قطار خوشبختى شما رو دوست دارم.... :-) ولى كليت موضوعو دوست داشتم... سپاس از خودتون و قامتون @};- =D> :-)
      • مهدی کامرانی مطهره جان خساست در کامنت از گناهان سایبری برشمرده میشه ;)) عرضم به خدمتت که بی نقص که نبود و نقص داشت ولی لطف داری سر صبی چه تعریفایی کردی اصن اوجور و خوشحالم اون ترانمو یادت مونده و راسش سعی میکنم جز کار بعدی که اگر مچوز انتشار بگیره و اعتراضیه به افرادی ک حالا بماند :) همینجا کارای غنی تر و سنگین ترمو بذارم ایشالا افرادی ک دنبال حاشیه هستن لااقل سکوت رو با اون کارام تمرین کنن :) امثال شخیصی چون شما و رسول جان و بقیه دوستان هم راضی باشن بازم ممنون مطهره ی عزیز لطف داری @};- @};- @};- ارادت
  • حسام بهمن سلام. خیلی از معنای "مترسک ما هم مثل تو لال و بی حرکتیم" استفاده نکردید؟! مضمونشو دوست داشتم.بنظرم جای پرداخت ازین قوی تری هم داره. سلامت باشید. @};- @};- @};-
    • مهدی کامرانی میدونی بی زبونی رو داشتم مرحله به مرحله اگه دقت کنی میاوردم اول تیکه انداختم به خودمون و اینکه وضعیت ترسمون نتیجه اعمالمونه و سعی کردم ازش برسم به موارد بعدی شاید خوب درنیومده @};- ممنون ازت
  • فرزاد كشاورز =D> @};-
  • شراره مسگرچیان درود جناب کامرانی خیلی دوست داشتنی بود ، بیشتر از ترانه های قبل می پسندم. @};- =D> =D> =D>
  • هومن رها @};-
  • الهه صادقي غصه نخور که مام(هم), مترسکیم =D> =D> =D> =D> درود جناب كامراني بزگوار @};- زيبا بود ترانتون و بخاطر پيشرفت محسوستون يه آفرين درشت از طرف كوچيك ترين عضو آكادمي( هم از لحاظ سواد و هم سن!!!) تقديم شما... به اميد بهترين ها @};-