هوای شهرم
هوای شهرمو آوردی انگار
شدم از یک هوای سرد لبریزو
چقدر حس عجیبی ، حال نزدیکی
دارم حس می کنم از دور تبریزو
نگاهت مثل ارکه پیر و خسته
واست حس می کنم دشمن زیاده
ولی من مطمئنم قامت تو
به این آشفتگی ها تن نداده
تو که تقویم سرخ لحظه هامی
کنار تو همه دنیام تعطیله
نمی تونم بدون تو … نمیشه
اگه دورم ازت یک جور تحمیله
مث پس کوچه های شهرمی تو
همه دلتنگیا از تو خلاصه س
برای بودن با من تو جنگی
تو عشقت مثل مشروطه حماسه س
هوای شهرمو آوردی انگار
هوای شهر من آبان دنیاس
تو قاجاری ترین بانوی شهری
سقوط تو مث پایان اینجاس !
تو که تقویم سرخ لحظه هامی
کنار تو همه دنیام تعطیله
نمی تونم بدون تو … نمیشه
اگه دورم ازت یک جور تحمیله !؟