بارون زده
یه نیمکت،یه تنهایی،یه خلوت یه مرد دل شکسته توی غربت
یه قلب بی ستاره از شب تو یه ثانیه ی خسته کنج ساعت
منِ بارون زده بی چتر موهات منِ گم شده تو جاده ی چشمات
تو که از من گذشتی خیلی راحت تویی که عشقمو کشتی با حرفات
هوای ابرو گریه داره چشمام مثِ رگبار پائیز سیل اشکام
دوای درد من دستاتِ اما نمیرسم بهش حتی تو رویام
تو رو میبینمت حتی تو خوابم نمیدونی چقد بی تو خرابم
با قلب بی ستاره دنبال تو ولی انگار که دنبال سرابم
نکردی باور این احساس پاکو گذاشتی این دلو به زیر پاتو
حالا توی نگاهم عشق تو نیست ببین که این دلم گم کرده راهو