حس
از همه خاطراتمون گذشتم
خندیدم نبینی که دل شکستم
با همه نشستی و بی تو نشستم
نمیخوام بی تو بمونم
معلوم نیست از نگاه خستم؟
راستی با شمام خوب میدونی به یادتم
طعم چشات مثل نسیم رهگذراز حافظم
……………………..
من که حرفارو دردل(اشک و واژه) کردم نوشتم
حیف.. بی خبری تیتر روزنامه ها شده داستان زشتم
رفتیو با رفتنت شبونِ ها سحر میشن
سحر.. نه سیاهیا برام زهر عسل میشن
کوله بارت دم در پتکی شدش روی سرم
من از اون دیونه خیالتم دیونه ترم
داری میری؟ نمیگی یادت آوار میشه روی سرم
باور نمیکنی .. من از اون بچگیات بچه ترم
………………………
حسی که دارم اینروزا هراس تنها شدنه
حسی شبیه مرگ قو حسی اسیر ماتمه
حسی که دارم این روزا حسی شبیه رفتنه
حس مردن برای من سرب داغه روی تنه
حسه بی رحمیه عشق نسبت به قلب تنهای غمه
آره این حس بدم ندای تنها شدنه