یک مرد از یک زن نمی بازه…
تصمیم تو جدی تر از این بود
فکرم هنوزم گیج ِ حرفاته
گفتم باید از نئش من رد شی
روی تنم جای لگد هاته
—
با قرص خوابایی که می خوردی
تا کم شه شرم از سرت تا صبح
یک مشت بس بود تا بخوابم با
جسم تهوع آورت تا صبح…!!
—
از اولش تکلیف روشن بود
معشوقه ی من گرگه یا میشه!
دائم خودم رو قان ِ (قانع) می کردم
باید بمونم پاش! هر چی شه…
—
این چوب خط اعترافامه
تو اشتباهه زندگیم بودی
هر اشتباه تاوانشو داره
این ریسک یعنی مرگ، نابودی..
—
باید به فکر خودکشی باشم
وقتی به وجدانم بدهکارم
بعد دو دو تا چار تا گردن
دنیامو به قرصام میسپارم
—
خیلی غم انگیزه ولی بد نیست
وقتی ترامادول نمی سازه
میرم که بت ثابت کنم اینو
یک مرد از یک زن نمی بازه!
—
آ/ک