از یاد رفته(همراه دکلمه)
بر اساس یک داستان واقعی
با چشمای کوچیکش
زُل میزنه تو چشمام
از تو چشاش میخونم
که میگه خیلی تنهام
————-
دستامو توی دستاش
میگیره و میبوسه
هر کی ندونه میگه
این کوچولو چه لوسه
————-
با التماسو خواهش
فالشو میفروشه
مشت منو میگیره
ببینه که چی توشه
————-
با دیدن هزاری
میگه همش واسه من؟
میخندمو ندارم
حرفی برای گفتن
————-
دستامو باز میبوسه
میخنده میگه ممنون
چه خوب و مهربونی
دوستت دارم عمو جون
————-
وقتی میره نگاهش
جا میمونه تو چشمام
گرمی بوسه هاشو
حس میکنم رو دستام
————-
کودک قصه ی من
چه سرنوشتی داره
به جای بازی باید
نونشو در بیاره
————-