من اینجا پشت این پنجره

من اینجا پشت این پنجره بودم

که تو بار سفر رو بسته بودی

دلم می خواست دستاتو بگیرم

ولی انگاراز من خسته بودی

اگه بیهوده بود عشق من و تو

پس این چشما چرا بارونی می شه

تو اونجا یی که هستی دور از من

من اینجا یی که هستم  پشت شیشه

دلم می خواست راهت رو ببندم

ولی انگار قسمت رفتنت بود

تو حال چشمامو فهمیده بودی

از اونجایی که بارونی تنت بود

تو نیستی  عطر تو از خونه رفته

گلا پژمرده ساعت ایستاده

نشونی از حضور زندگی نیست

صدایی هست اگه ،هوهوی باده

 یه قاب چوبی رو دیوار خونه س

که من  از دیدنش قلبم میگیره

یه راهو ، یه غروب و یه مسافر

یه تاریخی که مال خیلی دیره

                  ***

من اینجا پشت این پنجره موندم

کنار عکس تو  مثل همیشه

من از این جاده دگیرم ولی تا

نیای این پنجره بسته نمی شه

https://www.academytaraneh.com/39068کپی شد!
1803
۴۰