دیوونه زنجیری
توو آسمون خنده هات ،یه ماهِ دلگیری شــــدم
وقتی دیدم مِهر لبات ، دیوونه زنجیری شـــــدم
همچو طلای خالصی ، توو دیده هام می خوندمت
دنیای من فقط تویی ، هر چی که بود می گفتمت
بوسیدم اون دست قَدر ، با رفتنِ خواستگاری
وقتی به کویت رسیدم ، راه ندادن در کنــاری
دیدی چقد وابسته ام ، به عشقِ بازِ گفته هات
توو پرده های زندگی ، دلبندِ ناز خنـــده هات
گفته بودی توو هر کجا ، دلم کنارت اسیـــــره
از من گذشتی بی خبر ، دل توو دیارت می میره
تو رفتی و من رفته ام ، توو مسیرِ بی وفـــــــایی
از توو دلم بی خبری ، بعدِ یه عمری جـــــــدایی
مگه میشه توو غصه هات ، یه آهِ داغ و سرکشی
جدایی رو با ابروهات ، چه صادقانه می کشـــــی
جاسم ثعلبی (حسّانی ) ۲۷/۰۳/۱۳۹۱