هزار تا چهره داری
برای من تو خاک گور بودی
برای اون سنگ صبور بودی
برای من یه ذره ی پر از شک
برای اون کوه غرور بودی
…………..
برای من پر از نیاز بودی
برای اون همیشه ناز بودی
برای اون اگرچه راز بودی
برای من یه قفل باز بودی
………….
برای من یه کفتر تو چاهی
برای اون یه چادر سیاهی
برای اون اگر چه سربه زیری
برای من ولی پر از گناهی
……………
برای اون یه عاشق صمیمی
برای من یه قصه ی قدیمی
برای من تو گرد و خاک هستی
برای اون نوازش نسیمی
………………..
هزار تا چهره داری تو شلوغی
برای هر دوتای ما دروغی
برای ما اگر ستاره هستی
برای کی سپیده و فروغی؟
یوسف افشین
با تشکر از اظهار لطف همه ی دوستان.راستش من روی ارسال ترانه کلیک کردم وقتی دیدم باز شد شرو کردم به نوشتن بی اونکه از قبل بهش فکر کرده باشم و اینی شد که می بینید.به نظر خودم که خیلی ضعیفه چون حتی بازخونی هم نشد و تو ی زمان کم هم سروده شد هم فرستاده.خب وقتی ترانه های خوبمو نمی زنن روی سایت .....بماند
سعیده پورمحمد
سلام دوست عزیز برای این که تکرار مکررات نشه خیلی خلاصه میگم با نظرات آقای حامد تقی خواه و امید منتظری موافقم،تا جایی که به یاد دارم و ترانه هاتون و دنبال کردم بهتر از این هم داشتین،شما قلم توانایی دارین :-) @};-
امید منتظری
خوب باید رک بگم که موضوع و کلمات تکراری بودن ولی قالب کار خوب بود
حامد تقی خواه
سلام دوست خوبم ترانتون رو خوندم و لذت بردم اما اینجاش رو یک کوچولو کمتر از بقیش دوست داشتم هرچند اینجا رو هم دوست داشتمااااااا یوسف حان برای من یه کفتر تو چاهی برای اون یه چادر سیاهی برای اون اگر چه سربه زیری برای من ولی پر از گناهی به نظر منه حقیر یه کوچولو سکته داشت چون تر / تو / چا / هی در / سه / یاه / هی ( سیاه رو باید سه یاه در نظر گرفت ) سر/ به/ زی /ری از / گ / نا / هی همش فاعلاتن بود جز اولی که شد مفعولن فع که از اختیارات نیست @};-