مــرگ مـن
لــبِ تــو میــخنده بــانـو ، مــرگ مـن شده سُرورت
چــیه چـشمــاتـو میـبندی ، مـگه خـنده داره حـالم
میــدونـستی خیلی تنهام ، تو شکستی پَر و بالم
دیــگه حتی ایـــن دقــایــق ، دارن از بــودن گــلایــه
آره از مــونـدن میترسم ، چـون شدم اسیـرِ سـایـه
دیــگه تــکـراریِ حــالـم ، هــیـچ کــی بــاورم نـــداره
هیچ کی نیست با من بمونه ،آره باختم من دوباره