کابوس تلخ
((کابوس تلخ))
یه دنیا به من زل زده بعد تو
که آشفتگیمو تماشا کنه
ببینه چجوری یه تردید سرد
میتونه یه احساس و حاشا کنه
یه دنیا به من زل زده بعد تو
یه دنیا پر از خاطرات قدیم
میون نگاه یه کابوس تلخ
به دستای سنگین شب میرسیم
دو تا دست از هم جدا شد که هیچ
دو تا قلب از هم جدا میشدن
ته قصه ی ما به جایی رسید
که لبخند ها ب ی صدا میشدن
تو باور نکردی صدای منو
صدایی که گرم از هوای تو بود
یه قانون شده بی محلی به من
منی که دلش زیر پای تو بود
یه دیوار از جنس ابر سیاه
تو اطراف رویای من ساختی
منو حبس کردی میون شبی
که قرضت رو به ترس پرداختی
غرورم کنار سکوتت شکست
زمانی که پرسیدم از بودنت
مثه ابتدای یه تبعید سخت
به من زجر میداد دلکنت
دو تا دست از هم جدا شد که هیچ
دو تا قلب از هم جدا میشدن
ته قصه ی ما به جایی رسید
که لبخند ها ب ی صدا میشدن