تا آخر تیر

داشتم حرفای اون روز تلخ و دوره میکردم

ببخش اگه بی اجازه اشک تو ترانه کردم

آخه دیگه نبودی، سلام منم به خدا برسوون بگوو دلتنگ جفتتونم

………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………

نمیفهمم چرا انقدر دلم گیره

نمیدونم چرا این خونه دلگیره

هنوز هستی ولی انگار تنهایی

داره ثانیه هامو با تو می گیره

آخه این آخرین باره توو آغوشم می خندی

آره این و بدون عمرم که عشقت داره میمیره

توو بارون نگاه تو دارم با درد می خندم

میگن لبخند من ای وای… به چشمای تو زنجیره

فقط چند روزه آخر رو کنارت زندگی میخوام

تموم وقت ما خوبم… میگن تا آخر تیره

 

 

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/30566کپی شد!
1101
۲۸