باد و برگ
ندونستم یه روزی دست تقدیر
دلای عاشقو از هم می گیره
ندونستم بهار خنده هامون
یه روز سرد پاییزی می میره
.
ندونستم که دوتا دست خالی
نباید بی قرار هم بمونن
ندونستم دو تا برگ خزونی
نمی تونن کنار هم بمونن
.
دوتا برگ جوون بودیم یه روزی
تموم حرف روزای بهاری
دوتامون فکر گرمای تابستون
دوتامون عاشق چشم انتظاری
.
حالا باد اومد و ما دوتا برگیم
دوتا برگ غریب خشک و تنها
یکی افتاده توی دست باد و
می افته اون یکی امروز و فردا
_________________
خواننده و آهنگساز:شهریار طبری
آلبوم : آشیونه کلاغ