نمی خوام
نمیخوام دیگه واست قصه تنهایی بخونم
نمی خوام دیگه تو رو یه عشق رویایی بدونم
آخه این روزا دیگه اواز بی وفایی خوندن
یا که یک مجنونی رو ز وادی عاشقا روندن
یا گدا رو تووی شهر به جای پادشاه نشوندن
دل هر چی عاشق با نرسیدنا سوزوندن
شده حرف شب و روز همهء مردم دنیا
نمی خوام مثل اونا منم بشم راوی غم ها
نمی خوام بگم تو نیستی آتیش افتاده بجونم
نمی خوام دنیام تموم شه اخه من هنوز جوونم