منظومه
توی کهکشان شیری
من و تو منظومه بودیم
تو فضای بی کرانه
عاشق و معشوقه بودیم
من یه سیاره ای بودم
که به دور تو می چرخید
به تنم گرمای عشقت
شوق زندگی می بخشید
به تو وابستگی داشتم
بودنت ، ثبات من بود
منبعِ انرژیِ تو
منبع حیات من بود
تا که یه شهاب وحشی
با یه برخورد پر از درد
بتنم هجوم آوردو
منو از تو منحرف کرد
رفتم از منظومه ی عشق
دور شدم از تو ، ستاره
یه حسی توی دلم گفت
نمی بینمت دوباره
نمی شه پیش تو برگشت
اونقَدَر ازم تو دوری
نمی شه با یه رقم گفت
حتی با چن سال نوری
حالا سرگردون و زخمی
نه دیگه جاذبه دارم
نه یه منبع انرژی
من یه جرم بی مدارم
یه سیاه چاله ی تاریک
منو سمتش می کشونه
ذره ذرمو می گیره
هیچی از من نمی مونه
حامد کاوه ئیان – اسفند ۹۱
نقد کنید