چشم
از تو ای چشم بیزارم
از کار توست که من بیمارم
اگه اونو نمیدیدی
به من نمیگفتی که میبینی!؟
تو بار اول شدی به اون خیره
همه چی جز اون شد تیره
تو دیدی که عقل و هوش هم خواست
قدمهام برا داتشتنش برخاست
نگاه تو بود که نگاه اورا برد
قلب گفت بدزن اون باید مرد
جزای دیدنت گشتن پی اوست
نگاهش با نگاهی دیگه شده دوست
از تو ای چشم بیزارم
از کار توست که من بیمارم