خوابو خیال
توو لحظه های دیر گذر منتظرم که باز بیآد
وقتیکه از اون دور میآد انگاریکه جونم میآد
وقتی جوابمو میده قند توو دلم آ ب میکنن
صداش مثِ ترانه هاس که رو دیوار قاب میکنن
گلهای باغِ دلِ من منتظرِ نوازشن
نگاه به این چشام بکن پر از امید و خواهشن
منتظرِ نوازشم با یک نگاهِ مهربون
اما خجالت میکشم دارم میسوزم از درون
همش میترسم که بره اما به روم نمی آرم
یواشکی توو خلوتش بازم واسش گل می آرم
گاهی حسودی میکنم از کاراشم دلگیر میشم
اما بازم دوسش دارم هیچ وقت ازش سیر نمیشم
میدونم آخر این عشق می سوزم فنا میشم
مثِ یک شمع گریه کنان ناله کنان تنها میشم