آخر قصه
آخر قصه آدما
موندن میون خوب و بد
کلاغ پیر قصه مرد
دیگه به خونش نیومد
دلاور قصه هامون
به داد مردم نرسید
میون باغ گل سرخ
یکی گل عاشقو چید
آوازه خون دوره گرد
دیگه تو کوچه ها نخوند
دیو سیاه قصه ها
پشت پهلونو خوابوند
وقتی که سر رسید بهار
پنجره ها بسته بودن
تو کوچه ها همسایه ها
از دست هم خسته بودن
سهم دزد دریایی بود
چراغ جادوی عتیق
رو دیوارای آجری
سایه ی خنجر رفیق
آخر قصه های ما
حق که به حقدر نرسید
عاشق بی چیز و ندار
به عشق دلدار نرسید
یادش بخیر اون شبا که
مادربزرگ قصه می گفت
آخر قصه خوبی بود
خنده رو لبها می شکفت
یادش بخیر اون روزا که
دلا با هم صمیمی بود
تنهاییِ ما قسمت ِ…
دوست خوب قدیمی بود
کی دستای ما رو گرفت
وقتی شدیم نقش زمین
سهم ما درد و غصه بود
آخر قصه بود همین
حامد کاوه ئیان-خوشحال می شوم نقد کنید دوستان خوبم
احسان نوری
سلام به حامد عزیز پرداخت بسیار خوب ترانت به دلم نشست.از این دست ترانه بسیار گفته شده کمی دوست داشتم بیشتر برای کاری که می کنی حوصله به خرج بدی منتظر ترانه های بعدیت هستم @};-
معصومه عرفانی
سلام جناب کاوه ئیان بسیار زیبا سرودید @};- @};- @};-
سعیده قاسمی
ترانه زیبایی بود موفق باشید @};-
عليرضا عباسي
سلام حامد جان دوستان اشكالات وزني رو بهش اشاره كردن فقط من يه مطلب اضافه ميكنم اون مصرع كه نوشتي سهم دزد دريايي بود به نظر من به فضاي اين كار زياد مربوط نيست البته نظر شخصي منه جسارت منو ببخش @};- @};- @};-
سهیل پیلتن
درود جناب کاوه ئیان کار زیبا و دلنشینی ازتون خواندم تو کار یه اشتباه تایپی بود اونجا که فرمودین : حق که به (حقدر) نرسید ---- حقدار ----- و جسارتا یه جای کارتون روون نبود و فکر میکنم یه سکته ی وزنی داشت اونجا که فرمودین :آوازه خون دوره گرد دیگه تو کوچه ها نخوند دیو سیاه قصه ها "پشت پهلونو خوابوند " قسمتی که مشخص کردم البته کارتون حرفهای زیادی برای گفتن داشت و از خواندنش لذت بردم و بنده بسته بودن دست شاعر رو از انتخاب کلمات تو این دست کارها میدونم و درک کردم امیدوارم موفق و پیروز باشید سپاس @};-
ديانا ادريس زاده
سلام دوستم :-) ممنون از دعوتت كار زيبا و پر احساسي رو ازتون خوندم =D> =D> =D> @};- @};- @};- نكات اصلي رو هم كه دوستان اشاره كردن @};- به اميد ترانه باران...
آراس . مقامی
سلام دوست عزیزم حق دار با دل دار قافیه نمشن جسارتن در کل ترانه ی دوس داشتنی بود موفق باشید
مجید صادقی
ترانه اي زيبا با يه حس عالي دوست داشتم كارن رو مرسي
حسین خزایی
روایت زیبایی داشت .. به همراه حسی دوست داشتنی یه مقدار بیشتر وقت بزاری بهتر هم میشه .. @};- @};-