نقاشی
اگه نقاشی کنم یه دریاچه آب میکشم
میون پس کوچه ها هزار تا مهتاب میکشم
نمی زارم بمونه دلی جدا از هم دیگه
کنار هر گل شیرین ، گل فرهاد میکشم
جای خالی نمی مونه روی بوم نقاشی ام
وسط دشت و بیابون گل عناب میکشم
اگه نقاشی کنم کوه بیابون میکشم
واسه آدمهای نامرد دل دامون میکشم
نمی زارم که کسی گشنه بمونه توی شهر
میون سفره مردم یه دنیا نون می کشم
توی حوض و پر از ماهی قرمز میکنم
واسه گلهای تشنه ابر و بارون میکشم