اردکا
توی پارک اردکا دل اردکی شکست /
پال و پر نزد دیگه توی دریاچه نشست/
بالاش و بریده اند دلش و شکسته اند/
به دلش نمک زدنند توو قفس نشونده اند/
هرکسی که میرسه میزنه نمک به زخم/
نمکای سنگ تلخ می پره توو اشک چشم /
نه میتونه پر زنه نه میتونه بمونه/
مونده تو دوراه بغض نمی تونه بخونه/
توو دلش بجای عشق لخته های خون پره /
بوی داغ حنجرش روی ابرای تره /
قصه ی اردک غم قصه ی من و توهه /
ما اسیر برکه ایم که تو دریای غمه /
برکه ی قشنگ ما مدتی حال نداره /
مثه مرداب اجل گل بی تو میکاره/
تو که توی مردابی شبیه نیلوفری/
با گل چشای خود دلای ما می بری/
افق نگاه تو از ازل سر زده ناز
تو ی پارک جنگلی میون درختا باز/
—— ———————
شبیه بلوط عشق لب به لب رسیده ای
تو شدی چه پخته تر لابه لای این غروب