نقطه چین قشنگه
یه شاعر چی می خواد از خدا
یه ابر بارونی بباره بی هوا
یا که مه مستونه
مثل یک دیوونه بیاد تا کوچه ها
…
یا ترانه بشه فریاد ممنوعه
وقتی که میسوزه شعرای بی امضا
…
مثل یک نقطه چین که معنی داره
هر چی که بخونی
از روی نقطه ها
…
نقطه چین یه بغضه
اگه تو بنویسی
مثل شعری که باد
می خونه تو کوهها
…
نقطه چین گلوله است
ته یه زیر زمین
نفسای گرمِ
جوونی بی فردا .
…
چشاتو نبندی
آسمون میمیره
آهوها می رمن
از سر چشمه ها
…
نقطه چین کلاغا
رو خط غروب
که میرن ببینن
خورشید و اون بالا
…
تو پیچ گردنه
حیرون سکوتی
گیج پرواز میشی
رو بال لک لکا
…
نقطه چین اشک من
رو شونه ی گلدون
روزا رو مشکی کن
ببخشش به شبا…
…
از کتاب “شنیدن درخت “نادر پناه زاده