حلقه
یه وقتایی نگاه بنداز به دستات
همون جایی که یک حلقه نشسته
به یاد بهترین روز من وتو
که توی خاطرمون نقش بسته
بذار که حلقه ی اسیر دستت
تو رو یاد گذشته مون بیاره
یه وقتایی به یاد اون قدیما
کمی بامن صمیمی شو دوباره
بگواز کی غریبه شدی بامن
کجا احساس تو درگیر کردی؟
میشه از لحن حرفات خوب فهمید
دیگه عوض شدی تغییر کردی
شاید حلقه رو دستت یه بهونست
میخوای ثابت کنی بامن میمونی
ولی این عشق سرانجامی نداره
نمیخوام واسه من دل بسوزونی
اگه تکراریه روزات بامن
اگه حسی به این موندن نداری
بذار اون حلقه رو توی دستام
خیلی راحت بگو دوسم نداری
سیدعبدالرضا زینت بخش
سلام مریم خانم مدتی نبودی دلمون هواتو کرده هوای عمو زینت بخش گفتنت شعر زیباتو خوندم قبلا هم در سایت شعر نو خوانده بودم با زهم از خواندنش لذت بردم موفق باشی
وحیدی شیرازی
سلام خانم فدمگاهی ممنونم از ترانه شما و نظرهای عزیزان. @};-
حمیدرضا عاشوری(حامی)
سلام دوست من همون جور که دوستان فرمودند زیبا بود اما احساس میکنم که در بعضی موارد روان بودنش رو از دست میده و سخت خونده میشه اما کار بسیار جدیدی بود درود بر شما @};-
سعیده پورمحمد
و در ضمن فراموش کردم بگم قافیه ی بیت آخر هم اشتباس عزیزم :-) @};-
سبحان اسلامی
@};- @};- @};-
حامد تقی خواه
سلام خسته نباشی خانم ملکی درست گفتند... سکته داره " که توی خاطرمون نقش بسته" اما اگر میشد " که توی خاطرا(ها)مون نقش بسته " تا حدودی ایراد رفع میشد شادزی @};-
محسن علیوردی
سلام مریم از لحاظ احساس قشنگ بود و کارو دوست داشتم @};-