راه عاشقی
من میگم اینجا غریبم
توبیا پیشم بمون
یا اگه خسته شدی
برودیگه تنها بمون
من دیگه مُرده دلم
نمی دونم بهشتیه؟
اما اینو میدونم
که روزگار زشتیه؟
هرکی یه چیزی میگه
هرکسی حرفی میزنه
زندگی شده یه بازی
هرکسی جِر میزنه
گُم شدم سر دوراهی
راه عاشقی کجاس
توفقط بهم بگو
یه آشنا آخر راس!
آسمون، پُر ازستاره اس
یکی شونم، مال من
چیزی که کم نمیشه
نی نی چشمات مال من،
ما همش داد میزنیم
زندگی خاکسترئیه
اما خُوب، خوبه بدونیم
واسه چی اینجورئیه
من میخوام تنهائی رو
یکجوری از روببرم
باتوهم قرارم این بود
که ازاول، ببرم!؟