جنون گشنگی
یکی برای سفره اش سختشه نون پیدا کنه
به افتخار گشنگی می ره جنون پیدا کنه
یکی دیگه نمی تونه تموم کنه کباب شو
حیفه که حل نمی کنه مشکل انتخابشو
چادر پوشونده میدونم هرچی لباس کهنه رو
پنهون کنه تو منطقش فلسفه برهنه رو
بعضیا نقشی ندارن اگه ” آقا زاده ” می شن
میگن خدا خواسته دیگه خب بعضیام ساده می شن !
قسمت ساده ها اینه غم بخورن هزار هزار
برای هضم این غما ناله کنن هوار هوار
کفش کتونیِ یکی تار و پودش جدا شده
گمون کنم ” برابری ” یه خورده نخ نما شده
انگاری که مقدره ما براشون گریه کنیم
شاید با گریه های خود یه کم خوشی هدیه کنیم
یکی بده جوابمو خدا مگه دل نداره ؟!!
غصه هامون دریا شده انگاری ساحل نداره… !
مجید صادقی
سلام شروين عزيز با اين ترانه زيبا به آكادمي خوش اومدي
فریبا سید موسوی
سلام آفرین مضمون خیلی خوبی داشت فقط دوست عزیز به یکدستی زبون ترانه بیشتر توجه کنیدمثلا (سفره اش ) با زبون محاوره ی ترانه هماهنگ نیست ی توو مصراع (شاید با گریه های خود یه کم خوشی هدیه کنیم ) ...(گریه های خود) از زبون محاوره ی ترانه دوره و باعث دوگانگی زبون و لحن ترانه میشه ولی برای کار اول توو آکادمی و موضوع خاصی که داره عالیه و منتظر کارای قویتری ازتون هستیم .به امید موفقیت @};- @};- @};-
شروین صادقی
درود خانم موسوی ... با شما کاملن موافقم و ممنونم از نقد به جا و خوب تون ... در قسمت اول شعر اشتباه تایپی من بودش که به جای " سفره ش " نوشتم " سفره اش " .... ولی در قسمت دوم که گریه های خود هستش رو کاملن با شما موافقم ... حتمن نقد زیباتون رو به کار خواهم گرفت و این باعث افتخار من هستش که نقد شما باعث پیشرفت کاری من بشه ... با سپاس ....
معصومه قریشی
درود بر شما جناب صادقی به آکادمی خوش اومدید @};- @};- من و هم یاد ترانه "تضاد " دوست خوبمون "سعید ابطهی انداختی و هم یاد ترانه فیلم دارا و ندار " یکی خونشو فروخته یکی خونش عین قصره " ولی این کارا هیچ وقت تکرای نمی شن چون پر از حرف نگفتن و می پسندم @};- @};- @};-
الهه صادقي
سلام شاعر @};- @};- @};- چقدر اينجا داره ((صادقي)) اضافه ميشه!!!! ترانه ي دلنشيني ازتون خوندم...به اميد بهترينها @};-
ديانا ادريس زاده
سلام دوستم ب آكادمي خوش اومدي :-) @};- موضوعش خيلي خوب بود =D> @};- @};-
حسین خزایی
بعضیا نقشی ندارن اگه ” آقا زاده ” می شن میگن خدا خواسته دیگه خب بعضیام ساده می شن ! @};- @};-