بانوی شهریور
شهریور دستاتو کم دارم
بانوی شهریور نشون من
تنهایی بی تو چنگ میندازه
تو پوست و گوشت و استخون من
بی تو چه سخته زندگی کردن
تو خونه ای که خاطراتت هست
شعرام هنوزم باکرن بانو
اینجا هنوزم قحطی واژست
هرجا رو که میبینم انگاری
ایستادی روبروی من خیره
لبخند مصنوعی تو اما
شادی رویاهامو میگیره
بوی تنت تو پیرهنم حبسه
از وقتی آغوشم رو پس دادی
گاهی هوام عطرت رو میگیره
شاید کمی یاد من افتادی !!
اینجا هوا ابریه بدجوری
گاهی یه نم میباره چشم من
تا خاطراتت رنگ میگیره
رو بوم ذهنم اون دم رفتن
از وقتی رفتی گوش من واسه
لالاییات بدجور بی تابه
حتی شبا رویای آغوشت
دیگه کنار من نمیخوابه
شهریور دستاتو کم دارم
تا یخ نکرده دست من برگرد
لعنت به اونکه قفل عشقم رو
از رو ضریح قلب تو وا کرد
سعيد سلطاني
=D> =D> زیبا بود :)
پریسا عبداله زاده
شهریور دستاتو کم دارم ... بانوی شهریور نشون من/ تنهایی بی تو چنگ میندازه ... تو پوست و گوشت و استخون من/ @};- کار بسیار زیبایی هست =D> =D> =D> ممنون @};- @};- @};-
مهدی کامرانی
بسیار عالی علیرضا جان شاید دوستان چون یکار گذاشتی فکر میکنن تازه کار هستی ولی من میدونم نیستی و با وسواس و پخته ترانه میگی (ترانه های دیگت رو هم بذار لذت ببریم) باور کن دو سه بار خوندم ایراد بگیرم :) فقط یه مورد به چشمم خورد :) که سوالممه ایراد نیست کارت فوق العاده بود خیلی ترانه زیباییه "لالایی ها" تنها موردی بود که به چشم من کم سواد اومد با این یکم مشکل داشتم چون لالایی رو مثلا دروصف مادر یا مام میهن میشه بکار برد یا مثلا لالایی رویا که حالت بزرگتر بخوابونه کوچیکترو داره چون تنها بکار رفته گرچه تو بیت بعدش آوردی رویا رو ولی لالایی معلومه برمیگرده به خوده معشوق که شاید اشتباه میگم و بیمورد هم باشه ارادت علیرضا جان میدونی که بهت دارم ببخشش اگه جسارت شد ;)
مرضيه عارف
@};- =D>
آراس . مقامی
سلام بانوی شهریورتون خوندنی بود
فریبا سید موسوی
آفرین کار با احساس و دلنشینی بود @};- @};- @};-
عليرضا عباسي
عليرضا جان كار قشنگي نوشتي بهت تبريك ميگم =D>