این ردپاها رفتنی بود
((این ردپاها رفتنی بود))
من و سردرگم این قصه کردی
گرفتار تب سرد جدایی
سراغ ردپاهاتو گرفتم
که شاید با خبر باشم کجایی
تو راه بی سرانجامی رو رفتی
به سمت روزگار تلخ تکرار
مگه دنیای من چی تو خودش داشت
که میگی دست از این دنیات بردار
مدام اون لحظه رو یادم میارم
همون روزی که احساسم عوض شد
پرپروازمو از من گرفتی
به عشق تو همه دنیا قفس شد
چه روزایی رو تا شب گریه کردم
خیال تو خود رویای من بود
میون پرسه های عاشقونه
یه پایانی پر از خالی شدن بود
ته هفت آسمونو تازه دیدم
تماشاییترین تصوییر دنیا
به آرامش رسیدم لحظه ای که
تو میتابی به تاریکیه فردا
دلم گرم یه آغاز دوبارست
سرآغاز یه فصل تازه تو من
زمین و زیر پام احساس کردم
ولی پاهای تو این راهو میرن
من و سردرگم این قصه کردی
صدای رفتنت خاکستری بود
سراغ رد پاهاتو گرفتم
ولی این رد پاها رفتنی بود
تو راه بی سراجامی رو رفتی
به سمت روزگار تلخ تکرار
مگه دنیای من چی تو خودش داشت
که میگی دست از این دنیات بردار