ی شهر خوب
ی شهر خوب
ی قصه ی قدیمی
پر زد و رفت
مانده دل و یتیمی
به کفتر کوچه
نوشته نامه
دلم پر از غصه
پر از پیامه
بیا دوباره
نامه ای نوشتم
قلبمو با
نامه ی تو شکستم
بیا بازم
بخوونم اون علامت
تو شهرمون
پیچیده است کلامت
بیا ببین
قیامتِ غزل شد
ضربه زدی
ضربه ی تو بدل شد
بیا بگیرم
از تو من سراغی
بیا تا ما
روشن کنیم چراغی
همیشه آتشی
به دل می خونه
هنوزم تو دلم
چه مهربونه