چراغ
چه قدر آینه ی خاطرات تاریکه!
چه قدر دوره دل ازمن ، چه درد نزدیکه!
همین که یاد تو هستم خودش چراغ منه
تمام خاطره ها ی تو هم اتاق منه
فقط تو اومده بودی که شاعرم بکنی
سوار بال فرشته، مسافرم بکنی
چه قدر تلخه بدون تو فتح آیینه
تنم برای دلم بعد تو چه سنگینه!
هنوزمرغ دل من به فکر پروازه
به فکر راه رهایی و یک سرآغازه
تموم خاطره های تو هم اتاق من
همین که اسم تورو می برم چراغ منه.