لطف کن
لطـــف کـــن…
لطف کن از زندگیم دست بکش
دست بردار و برو تنهام بذار
فکر کن این رابطه یک خواب بود
خواب بود، بیدار شو، تنهام بذار
لطف کن تصویرمو از نو ببین
آرزوهای من همرنگ تو نیست
قالیه پاخوردهى احساس من
قد رویاهای خوشرنگ تو نیست
خیلى میفهمى، خاصی، اصلا سَرى
من ولى سادهم، همینم که همین
چشماتو باز کن و یکبار هم
من رو اون چیزى که دوس دارى نبین
مرز رویاهات شاید باز بود
اما من رو دارى سانسور میکنى
دست بردى توى تصویر منو
دارى از اینى که هس دور میکنى
لطف کن از زندگیم دست بکش
دست بردار و برو تنهام بذار
فکر کن این رابطه یک خواب بود
خواب بود، بیدار شو، تنهام بذار