عشق معضلِ …
میدونم کجای این شهری ، توی راستای کدوم خطی
دست لرزه هام نمیذارم ، چشمی میدونم کدوم سمتی
من کنار تاب و سرسره ام ، پام با وجدان من چه درگیره!
این فضای باز سهمم نیست ، دودم تو چش(م)ه بچه ها میره
دست تو(ی) جیب و بی هدف میرم سر به زیر و بی ارزش
فک(ر) نکن که زخم تو کهنه ست ، روزی چن(د) بار میندازه ترکش
این خیابون ها همه گیجن ، چرخ میزنن دور سرم
خوب منم باید از عرض رد شم ، این همه فحش ؟! … باشه کرم !
مردم از زبون افتادن ، قبلا پچ پچی بود پشت سرم
با چشاشون ظریف میکوبن ، گفته بودم که کور و کرم ؟!
پله ها زیر پام در میرن ، کوچه ها همه آبرفتِ
سایه م انگار یه چیزیش هست ، لنگ میخوره میوفته
من هنوز گوشه ی پارکم ، دود به خورد بچه ها میدم
صندلی ها همه یک نفرن ، جانشینت و رو پام جا میدم
این ها وصف قبل از امروز بود ، جست و جوی رد پات میکردم
کاش بهم برخورد میکردی ، با جنون آشنات میکردم
عشق معضل دیروز بود ، من دارم با جنون را(ه) میرم
فکر نکن جنون جذاب ه ، خصلت م اینه زود وا میرم
l . che