محتاج

جای خالیت کنار من چقدر سخت تو میدونی
سکوت بی تو بودن رو چه با غصه تو میخونی
نبود تو کنار من ، منو محتاج عکست کرد
صدای خنده ات ای عشق منو وابسته خود کرد
من و از دل رهایم کن ،تو که آغاز این رسمی
تو این بغض پر از احساس،تو پرشور و پر از رحمی
بیا دستات و تو دستام بگیر و با من همدل شو
ببین دردی تو سینه ام است، بیا مرحم این درد شو
نگاه خیسم ودریاب،من و محتاج رحمت کن
کشم پنجه به هردیوار ،من واز شب رهایم کن
شب و تا صبح بیدارم به امید نگاه تو
سحر شرمنده است از من،به یک لبخند کفایت کن

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/1519کپی شد!
909
۹