مجازات
تو از بس تلخ خندیدی دیگه ازخنده میترسم
به این رابطه حرفی نیست من از آینده میترسم
تو هر گامی که برداری به من دلشوره دس میده
امیدی نیس به لبهایی که بوسه هامو پس میده
از اون لحظه پُراز بغضم که حس کردم ازت نیستم
دلم با رابطست اما صبوری رُ بلد نیستم
دارم بدبین میشم کم کم به کله اعتقاداتم
سکوته تو جوابم شد چه سنگینه مجازاتم
تو هرموقع به احساسم توجه کردی ، بد بودم
همه چیزا دُرُس میشه بجز من که غلط بودم
با هر نفس تو پائیزو نشوندی تووی احساسم
از اینجا تازه روشن شد چقد پائیزو میشناسم
مثه یه صخره بودم که رویه پرتگاه خوابیدم
تو شونت رو گرفتی ُ من ارتفاعُ فهمیدم
دیگه ثابت شده واسه دلی که از تو محرومه
باید شک کرد به هرجا که بدون منطق آرومه