صفدر عمو
صفدر عمو از ده اومده
با یه دل ساده اومده
همه میگن اون یه دیوونه س
یه عقل ناقص داره و بس!
وقتی که مهمون کوچه هاس
خنده و شادی همش بپاس
با ویولونش تار می زنه!!
گاهی تو خنده زار می زنه
اشکاتو پاک کن صفدر عمو
از دل صاف و ساده بگو
بگو تنهایی با تو چی کرد
هیشکی نمیشه مثل تو،مرد!
سرتو بالاکن تار بزن
عشق گذشته تو جار بزن
بگو که وقتی عشق تو مرد
هیشکی واسه تو غصه نخورد
حالا تو موندی و کلی درد
دردی که تورو دیوونه کرد
بگو عاشق بودی یه روزی
حالا تو تنهایی میسوزی…
بگو که باز دلت تنگ شده
اما دل همه سنگ شده…
همه دارن بهت میخندن
نمیدونن که چی کشیدی
درارو رو بهت میبندن
نمیدونن که چی کشیدی!
اینجا کسی غصه نداره
کسی از عشق قصه نداره
هیشکی دردو نمیشناسه
اینجا جای قتل احساسه…
همیشه بخند صفدر عمو
تو خنده هات دیگه زار نزن
به این زمونه ی بد بخند…
بخند و برقص و تار بزن
صفدر عمو تو یه عاشقی
یه عاشق بی رنگ و ریا
درد عشق تورو دیوونه کرد…
بخند به عشق سیاه ما!
بخند به عشق سیاه ما…
بخند به عشق سیاه ما…
۲۰ فروردین ۱۳۹۱
هشتگرد
دهستان رامجین